محصول شرکت RarLabs یکی از
بهترین نرم افزار های مدیریت فایل های فشرده می باشد و می تواند فایل های
مختلف را تا ۱۰ درصد بیشتر از فایل های ZIP با فرمت RAR فشرده سازد. WinRAR
می تواند فایل های RAR and ZIP files, Unpacks 7Z, ACE, ARJ, BZ2, CAB,
GZ, ISO, JAR, LZH, TAR, UUE, Z را از حالت فشرده خارج کند. از مهمترین
قابلیت های این نرم افزار می توان به قابلیت Self-Extract ذکر نمود که
بوسیله آن شما می توانید فایل فشرده شده را به صورت یک فایل اجرایی با
پسوند EXE در آورید تا در کامپیوتر هایی که نرم افزار WinRAR نصب نیست نیز
بتوانید آن ها را از حالت فشرده خارج کنید.
رمز فایل: www.downloadha.com
لینک دانلود – 3 مگابایت
دریافت نرم افزار تلفن همراه حجم: 358 kB
|
دریافت نرم افزار تلفن همراه حجم: 406 kB
|
ناصر کاتوزیان کیست؟
۱-دوران
تحصیلی:متولد: ۱۳۱۰. تهران «ناصر کاتوزیان» درکوچه در دار درخیابان رى به
دنیا آمده است.خاندان کاتوزیان ازخانواده هاى کهن تهران است. نام خانوادگى
اصلى آنها تهرانى بوده است که درزمان رضاشاه وقتى مجبور به دریافت شناسنامه
مى شوند به دلیل علاقه به زبان اصیل پارسى، لغت «کاتوزیان» را از شاهنامه
براى نام خانوادگى خویش اقتباس مى کنند و کاتوزیان به معناى پارسایان
است."کاتوزیان گروهى بودند که تقریباً روحانیون دربار ساسانى را تشکیل مى
دادند و درواقع طبقه باسواد زمانه خود بودند و از نفوذ فراوانى برخوردار
بودند و چون خانواده ما خانواده اى روحانى بود. حتى عموى من قبلاً روحانى
بود و بعدها به اجبار دربار عمامه ازسر برمى گیرند "دوران ابتدایى اش را در
دبستان اقبال دوران دبیرستان را در دبیرستان علمیه طى مى کند . دکتر
کاتوزیان با کلاس پنجم نظام قدیم رشته ادبی را دنبال و در همان رشته ادبى
در ایران شاگرد اول مى شود و موفق به دریافت مدال درجه ۲علمى براى اولین
بار در ایران مى شود. همین دریافت مدال مشوق او مى شود براى ادامه تحصیل.
او
با انتخاب رشته حقوق تحصیلات خود را در دانشگاه ادامه مى دهد و در این
رشته موفق به کسب مدال درجه یک علمى این رشته مى شود. با فوت پدر در سال
دوم دانشگاه ضربه بزرگى به دکتر کاتوزیان وارد مى شود و این ضربه باعث مى
شود تا او از رفتن به وزارت امورخارجه پشیمان شود و رشته قضا را انتخاب
کند. پس از اتمام لیسانس حقوق از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار مى
گذراند تا جایى که حتى به ریاست دادگاه اراک و مستشار دادگاه استان و معاون
ادارى و حقوقى هم مى رسد، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش از یک طرف و عشق و
علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانى هایش با دستگاه پهلوی از طرف دیگر
سبب شد تا کنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى
ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل مکان کند
او در رشته حقوق در
مقاطع مختلف تا دکترا همواره با عنوان شاگرد اولى فارغ التحصیل مى شود و
رساله اش را در سال ۱۳۳۹ باعنوان «وصیت» به پایان مى رساند . پس از اتمام
دوران دانشکده حقوق در مقطع لیسانس از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار
مى گذراند و مشاغل مختلفى را تجربه مى کرد تا جایى که حتى به ریاست دادگاه
اراک و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى هم مى رسد، اما داشتن
روحیه تحقیق و پژوهش از یک طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف
خوانى هایش با دستگاه حاکم از طرف دیگر سبب شد تا کنج خلوت تحقیق و تفحص را
به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل
مکان کند.
۲-سفرعلمی به خارج کشور:او به دفعات متعدد به کشورهاى
فرانسه و انگلیس و آمریکا سفر مى کندو در آنجا غور و تفحص علمی بسیار مى
کند. با این حال علاقه وافر او به فقه باعث مى شود تا مطالعات فراوانى را
در این زمینه داشته باشد. همین امر باعث مى شود تا زبان عربى را به همان
اندازه بداند که در زبان فرانسوى و انگلیسى متبحر شده بود.
در سال ۱۳۳۲
اولین مقاله استاد در مجله کانون وکلاى آن زمان به چاپ مى رسد و سلسله
مقالاتش در این باره ادامه پیدا مى کند تا اولین کتاب او تحت
عنوان<<وصیت >>همزمان با اتمام دوره دکترى به چاپ برسد. دکتر
ناصرکاتوزیان اولین دانشجوى ایرانى است که موفق به اخذ مدرک دکتراى حقوق در
ایران و دانشگاه تهران شده است. او در سال ۱۳۳۳ در سن ۲۳سالگى ازدواج مى
کند که حاصل آن دو فرزند پسر است که یکى از آنها دکتراى روانشناسى بالینى
دارد و در حال حاضر مقیم آمریکا است و دیگرى مهندس الکترونیک است و در همان
دیار زندگى مى کند.
۳- آثارتالیفی وکتابهای ایشان:دکتر ناصر
کاتوزیان ۴۳ جلد اثر تألیفى و تحقیقى دارد که برخى از آنها به ۹۰۰صفحه مى
رسد مهمترین آنها عبارتند از: ۱ ـ عدالت قضایى (۲جلد) که مجموعه آرایى است
که او در دوران قضاوتش جمع آورى کرده. ۲ ـ گامى بسوى عدالت (۲جلد) توصیفى
از زندگى خود استاد است که تمام زندگى اش را گامى به سوى عدالت مى داند.
این ۲کتاب شامل بیش از ۴۰مقاله اى است که او در مورد حقوق اساسى نوشته است.
۳ ـ مقدمه علم حقوق که هنوز در دانشگاههاى مختلف تدریس مى شود و بیش از
چهل بار تجدید چاپ شده است. ۴ ـ فلسفه حقوق (۳جلد) گل سرسبد کتابهاى دکتر
کاتوزیان. او این ۳جلد کتاب را بیش از همه آثارش دوست دارد. ۵ ـ حقوق مدنى:
دکتر کاتوزیان بیش از ۲۰جلد کتاب درباب موارد مختلف حقوق مدنى از جمله
خانواده، تعهدات، قراردادها، مسؤولیت هاى مدنى، ارث و وصیت و… نوشته است. ۶
ـ نظریه عمومى حقوق ۷ ـ کلیات حقوق ۸ ـ آزادى اندیشه و بیان: دکتر
کاتوزیان این کتاب را به سفارش سازمان ملل متحد در مورد آزادى اندیشه و
بیان در ایرانانجام داده است. درتدوین اولین قانون اساسى جمهورى اسلامى
ایران نیز نفش داشته است
۴-توصیه های دکتر کاتوزیان:
۱-جمله
اى کوتاه، پرمغز و ماندنى. حکایت آینه و جوان و پیر و خشت خام. «به جوانها
مى گویم اگر از چیزى عصبانى هستید مراقب باشید، میراث گرانبهاى چندین و
چندساله پدرانتان را از روى عصبانیت به زمین نزنید...» که منظور فقه وحقوق
اسلامی است.و این تمام پختگى و حوصله پیرمردى سفیدموى و مرتب را نشان مى
دهد که شمرده شمرده سخن مى گوید و هیچ عجله اى براى گفتن ندارد. دکتر ناصر
کاتوزیان حالا درآستانه ۷۳سالگى است. با آنکه جدى است اما مهربانى و شفقت
در چشمانش موج مى زند. متین، صبور، مؤدب و خوش سخن و البته آراسته
آیا
او به آرزویش رسیده؟ در جواب این پاسخ چیزى جز لبخند از دکتر ناصر کاتوزیان
نخواهید شنید. او رسیدن به آرزو را به مثابه توقف مى داند. مى گوید «وقتى
میکل آنژ مجسمه «پتیا» را ساخت و در کلیسا خیلى مورد توجه قرار گرفت، خودش
گریه مى کرد. وقتى از او پرسیدن چرا گریه مى کنى؟ گفت: براى اینکه این
پایان کار من است. چون از این کار خوشم آمده.» و این گفته کاتوزیان نشان
دهنده تلاش او براى نگه داشتن روحیه نارضایتى از خود و طلبگى است.
۲-بزرگترین
معضل نظام حقوقى ما چیست؟ خیلى از حقوقدانها کارایى خود را از دست داده
اند؟ دکتر کاتوزیان فراموش شدن جامعه از سوى حقوقدانان را عامل عمده نقصان
مى داند و مى گوید «آنها فکر مى کنند همه چیز در قانون باید گفته شود و
منبعث از قانون است، درحالى که حقوق غیر از قانون است. قانون بخشى از حقوق
رسمى است که توسط قوه مقننه و مجریه وضع مى شود، ولى این اندیشه ها هستند و
جامعه و سازمانهاى اجتماعى که حقوق را مى سازد و زمینه هاى اصلى اش را
فراهم مى کند.»
۳- دلیل عقب ماندگى ما از کاروان تمدن : دکتر
کاتوزیان دو دلیل را علت عقب ماندگى ما از کاروان تمدن و چسبندگى بیش از
اندازه مان به قانون مى داند.
اول) عجز از شناخت معنای واقعی فقه: حقوق
ما نتوانسته است معناى واقعى فقه را بشناسد و همین ضعف عمده به قوانین ما
سرایت کرده است و فکر مى کنیم همه چیز باید در قانون باشد و همه چیز را
قانون به ما بگوید. در واقع ما فراموش کرده ایم که عرف و عادت و هنجارهاى
اجتماعى و نیازهاى آن نیاز مبرم به مراجعه ما به قوانین فقهى و بررسى
دوباره آنها دارد. ضمن آنکه این عوامل خود نیازهایى را به وجود مى آورد که
این نیازها موجب به وجود آمدن قواعدى مى شود که حتى دولتها را مجبور به وضع
قانونى آنها مى کند. او در این باره مى گوید «درست است که دولتها مقتدر
هستند.اما این اقتدار کاملاً ظاهریست و دولت از اطراف تحت فشارهاى متعدد
اجتماعى است که بخش عمده اى از آنها منبعث از نیازهاى اقتصادى و حتى سنتها
واخلاق و مذهب است و این ها در واقع در حال مبارزه با یکدیگرند. قانونى که
وضع مى شود نتیجه پیروزى یکى از این فشارها بر سایر نیروها است. ما فراموش
کرده ایم که قوه قضاییه مى تواند در قلمرو قوانین و تفسیر آنها خود کارگزار
باشد.» در واقع از نظر دکتر کاتوزیان دلیل اول عقب ماندگى نظام حقوقى ما
از نیازهاى امروز سنت گرایى شدید است که در ما وجود دارد و اجازه خلاقیت و
تصمیم گیرى نمى دهد.
دوم )تقلید کورکورانه ازغرب و عقب ماندگى: «ما از
نظر نظام ادارى و حقوقى خیلى تحت تأثیر نظام حقوقى فرانسه قرار گرفتیم.
آنها براى حقوق مدنى بعد از ناپلئون همین ارزش و تقدس را قائل بودند ولى
حالا این طور نیست و آنها از این حیث خود را نو و مدرن کرده اند و ما
همچنان و همان سر کلاه آى با کلاه مانده ایم.» او معتقد است «حقوقدانان
حتماً باید با این شیوه هاى کهنه و منسوخ مبارزه کنند و نداى عدالت و نداى
وجدان و آن عرفان حقوقى را که به هرکسى که حقوقدان هم نیست اما وقتى یک
قضیه حقوقى پیش او مطرح مى شود مى تواند تشخیص دهد که عدالت کدام طرف است
را بیشتر مد نظر قرار دهند و به آن توجه بیشترى بکنند
۴- فلسفه وهدف
علم حقوق چیست؟:دکتر کاتوزیان مى گوید: «هدف حقوق و تمام زیر و بم آن
اجراى کامل عدالت و مصونیت جامعه از ظلم و بى عدالتى است.» او علت اصلى
ماجراى مشروطیت را هم در همین نکته مى بیند و مى گوید : «عموى من یکى از
سران اصلى مشروطیت بود و از او یادداشتهاى متعددى به دست من رسیده که آن را
در کتابى تحت عنوان «برداشتهایى راجع به تاریخ مشروطیت» به چاپ رسانده ام.
در آنجا در مقدمه اش نوشته ام که انقلاب مشروطیت در واقع قیامى براى
دموکراسى خواهى نبوده است بلکه حکومت عادل مى خواسته اند و عدالتخانه.» او
علت اصلی قیام مشروطیت را آراى متضاد قضات آن و فساد شدیدى که در دستگاه
قضاى آن دوران رخنه کرده بود مى داند.
۵-آزادی اندیشه علمی : دکتر
کاتوزیان در باره آزادى مى گوید:«آدمى اگر نتواند آنگونه که مى اندیشد
افکارش را بیان بکند و اصلاً جرأت بیان فکرش را نداشته باشد در بحث آزادى و
عدالت همچنان در خم اول این وادى باقى خواهیم ماند و این حاصل نمى شود مگر
زمانى که هر کس هر آنچه مى اندیشد را بیان کند و برخورد اندیشه ها براثر
همین اصل پیش پا افتاده میسر گردد. او مى گوید: «در همین حقوق موانع
فراوانى براى آزاد اندیشى وجود دارد و تا این موانع از سر راهش برداشته
نشود پاى نظام حقوقى ما همچنان مى لنگد.»
دکتر رضا نوربها، در تهران به دنیا آمد. دوره ابتدایی خود را در مدرسه ملی کیهان و دوره متوسطه را در دبیرستانهای رازی، حکیم نظامی و مروی تهران به پایان رساند. در سال 1340 (ش) وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و در سال 1344 (ش) لیسانس قضایی گرفت. سپس در سال 1345 (ش) بر اساس علاقه شخصی در آزمون فوق لیسانس روان شناسی تکمیلی شرکت کرد و این دوره را با موفقیت به پایان رساند. در سال 1348 (ش) پس از طی دوره کار آموزی قضایی، به استخدام دادگستری در آمد، اما سال بعد از خدمت دادگستری کناره گیری کرد. سپس به فرانسه رفت و در دانشکده حقوق دانشگاه مون پلیه، پس ازطی دوره فوق لیسانس (D.E.A) در رشته حقوق جزا و جرم شناسی، در دوره دکترای حقوق شرکت کرد و به طور همزمان، دوره کار آموزی مرکز درمانی مجرمین پاریس را نیز طی کرد. سرانجام با ارائه پایان نامه "کوشش در زمینه روان درمانی مجرمین و تحقیق در زمینه علل تحولات زندانها از مراکز تنبیه به مراکز درمانی " موفق به دریافت دکترای حقوق جزا شد.
پس از بازگشت به ایران، در کنار وکالت دادگستری، به عضویت هئیت علمی دانشکده حقوق دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی کنونی) در آمد و به تدریس حقوق جزای عمومی، جرم شناسی و فلسفه حقوق جزا (تا حال حاضر) پرداخت. ایشان عضو کمیته برنامه ریزی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی و عضو هئیت علمی کمیته ارتقاء این دانشکده است.3- مقاله های کیفری و حقوقی متعدد که در نشریات مختلف حقوقی چاپ شده است.
دکتر نوربها سال گذشته از دانشکده شهید بهشتی بازنشسته شد و درتاریخ23 بهمن 1389 در اثر عارضه سکته دار فانی را وداع گفت.
ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau) 1778-1712 متفکر سوئیسی، درسده هجدهم و اوج دوران روشنگری اروپا میزیست. اندیشههای او در زمینههای سیاسی، ادبی و تربیتی، تأثیر بزرگی بر معاصران گذاشت. نقش فکری او که سالها در پاریس عمر سپری کرد، به عنوان یکی از راهگشایان آرمانهای انقلاب کبیر فرانسه قابل انکار نیست. اگر چه روسو، از نخستین روشنگرانی است که مفهوم حقوق بشر را بطور مشخص به کار گرفت، اما نزد او از این مفهوم تنها میتوان به معنایی ویژه و محدود سخن به میان آورد. در مجموع باید گفت که وی رادیکالتر از هابس و جان لاک و شارل دو مونتسکیو میاندیشید. شاید به همین دلیل است که برخی از پژوهشگران تاریخ اندیشه، وی را اساساً در تداوم سنت فکری عصر روشنگری نمیدانند، بلکه اندیشهٔ او را بیشتر در نقد فلسفهٔ روشنگری ارزیابی میکنند. برای روسو، صرف نظر کردن انسان از آزادی، به معنی صرف نظر کردن از خصلت انسانی و «حق بشری» است. روسو تلاش میکند، نوعی هماهنگی میان آزادی فردی و جمعی ایجاد نماید. وی این کار را در اثر معروف خود قرارداد اجتماعی که در سال ۱۷۶۲ میلادی نوشته شد، انجام میدهد. یکی دیگر از کتابهای مهم روسو به نام امیل در زمینه تربیت کودکان است. زندگینامه تولد و دوران زندگی در سویس ژان ژاک روسو در روز ۲۸ ژوئن سال ۱۷۱۲ در ژنو به دنیا آمد. پدر او، ایزاک روسو، همچون پدربزرگش ساعت ساز بود. مادر او نه روز پس از تولدش چشم از جهان فرو بست، و روسو تا ۹ سالگی نزد پدرش بزرگ شد. در سال ۱۷۲۲، ایزاک روسو برای فرار از زندانی شدن مجبور به ترک پسرش شد و او را به برادرش که یک کشیش پروتستان بود سپرد. خانوادهٔ روسو در اصل فرانسوی بودند، ولی در سال 1549 برای گریز از کشته شدن توسط کاتولیک ها به ژنو روی آوردند. پس از چند ماه، عموی روسو او را به کشیش پروتستان دیگری به نام لامبرسیه در دهکدهای در جنوب ژنو سپرد، و روسو حدود دو سال را نزد او و خواهرش گذراند. پس از آن، عموی روسو او را به عنوان یک شاگرد به یک حکاک معرفی کرد، و روسو علارغم میلش تا ۱۶ سالگی نزد او این حرفه را فراآموخت. روسو در کتاب اعترافات خود نوشتهاست که در این دوران وی دارای تمایلات جنسی مازوخیستی بودهاست و گاهی خود را در مقابل زنان تنها، به امید تازیانه خوردن از آنها، برهنه میکردهاست. در ۱۴ مارس ۱۷۲۵، بدون اطلاع قبلی به پدر یا عمویش ژنو را ترک گفت و تا انسی (به فرانسوی : Annecy) پیاده سفر کرد. در آنجا به لوییز دو وارانس(به فرانسوی: Madame de Warens) که به تازگی از همسر خود جدا و کاتولیک شده بود معرفی شد. مادام دو وارانس (که روسو در اعترافات خود از او با نام «مامان» یاد کردهاست) از روسو ۱۳ سال بیشتر داشت و نه تنها سرپرست، بلکه بعدها معشوقهٔ او نیز شد. روسو که از روز اول دیدارش با مادام دو وارانس به او علاقهمند شده بود، در اعترافات خود آوردهاست که بارها عاشق شدهاست، ولی هیچکدام از این عشقها به زیبایی علاقهٔ او به «مامان» نبودند. مادام دو وارانس ابتدا او را به تورین فرستاد تا کاتولیک شود. پس از آن روسو نزد «مامان» در شارمت (به فرانسوی: Charmettes)، دهکدهای در نزدیکی اَنسی، مستقر شد و موسیقی را نزد سرپرستش آموخت. روسو در کتاب اعترافات خود نوشتهاست که در این دوران وی به پیشنهاد مادام دو وارانس با او چندین بار همبستر شدهاست. روسو از دوران زندگیاش در اَنسی به عنوان بهترین دوران زندگیش در اتو بیوگرافی خود یاد کردهاست. در سال ۱۷۳۰، سفری به نوشاتل کرد که در آن سفر ملاقات کوتاهی با پدرش که دوباره ازدواج کرده بود داشت. او برای تأمین مخارج این سفر به تعلیم موسیقی پرداخت. او در سال ۱۷۳۴ منشی «مامان» شد و در سال ۱۷۳۹ اولین کتاب خود را در وصف دهکدهای که در آن زندگی میکرد نوشت. در سال ۱۷۴۲، در حالی که به دنبال ثبت شیوهٔ جدیدی برای نوشتن موسیقی به پاریس سفر کرده بود، با دنیس دیدرو آشنا شد. او سپس در پاریس ساکن شد، و در سال ۱۷۴۵ با همسرش که در یک مسافرخانه کار میکرد آشنا شد. این زن از هوش چندانی برخوردار نبود و روسو نمیگذاشت که این زن در سالنهای پاریس (که محفل زنان و مردان روشنفکر بود) همراه او حضور پیدا کند. روسو کتابچه کوچکی نوشته بود که در آن لغات مورد استفاده همسرش و معنای آنها را ذکر کرده بود. آنها دارای ۵ فرزند شدند، که هر کدام را به یتیمخانه سپردند. این موضوع، سالها بعد، هنگامی که روسو کتاب امیل را که در مورد روش مطلوب تربیت کودکان است نوشت، توسط ولتر(که روسو او را از دشمنانش میدانست) به جمع اعلام شد. ولتردر نامهٔ تندی که با نام دیگری امضا کرده بود، عمل او، در سپردن فرزندان خود به یتیم خانه و نوشتن کتابی در مورد تربیت کودکان را، مورد طعن و سرزنش قرار داد. روسو به این انتقاد در اعترافات خود (که پس از مرگش چاپ شد) پاسخ داد، و در واقع این اولین بهانهای بود که به روسو انگیزهٔ نوشتن اعترافات را داد. در سال ۱۷۴۹، روسو با دیگر فیلسوفان عصر روشنگری همراه شد و به نوشتن مقالاتی در رابطه با موسیقی در آنسیکلوپدی پرداخت. او با شرکت و برنده شدن در مسابقهٔ آکادمی دیژون در سال ۱۷۵۰ و نوشتن نخستین رساله خود در پاسخ به سؤال ««آیا بسط، توسعه و استقرار علوم و هنر موجب اصلاح اخلاق مردم است یا خیر؟»»، که برنده جایزه اول این آکادمی شد، شهرت یافت. به علت اندیشههای احساساتی و نو روسو، کمکم موجی از انتقاد و تمسخر از طرف روشنفکران و فیلسوفان این عصر همچون ولتر و دیدرو و دالامبر روانه روسو شد. دوران در به دری در سال ۱۷۵۶ روسو پاریس را ترک کرد و تا سال ۱۷۶۲ زندگی ییلاقی در مون موارنسی را برگزید. در سال ۱۷۶۱، رمان «رمانتیک» (این صفت حدود یک قرن بعد به سبک روسو داده شد الوییز جدید با ژولی را با موفقیت منتشر کرد. پس از آن، قرارداد اجتماعی و امیل را در سال ۱۷۶۲ نوشت. این دو اثر خشم پارلمان فرانسه و نیز هلند را برانگیخت، و حتی در ژنو و برن نیز ممنوع شد. امیل در ژنو در برابر جمع عموم پاره و آتش زده شد، و روسو به ناچار شبانه به نوشاتل گریخت و تحت حمایت فردریک دوم(کبیر) پادشاه پروس درآمد. خشم مردم روسو را ناگزیر به فرار دوباره کرد و در سال ۱۷۶۵ به انگلستان روی آورد و نزد دیوید هیوم (به انگلیسی: David Hume)، نویسنده و فیلسوف انگلیسی پناه یافت. او در انگلستان نوشتن اتوبیوگرافی خود، اعترافات را آغاز نمود. انزوا، آوارگی و زندگی پر فشار روح و روان او را چنان پریشان کردند که روسو را تا مرز جنون پیش بردند، و او تا پایان زندگی خود دچار اختلالات مازوخیستی و پارانویا بود، به طوری که فکر میکرد همه علیه او توطئه میکنند. در این هنگام مقاله مشهوری در روزنامهای منتشر شد که مزین به آرم پادشاهی پروس بود و بدون نام نویسنده منتشر شد. در این مقاله به شکل طنز آمیزی نوشته شده بود که اگر روسو طالب درد و رنج است، فردریک کبیر پادشاه پروس از آنجا که دوستدار روشنفکران است میتواند این درد و رنج را برای روسو فراهم کند و به روسو پیشنهاد شده بود که به پروس بیاید. این مقاله باعث شد که روسو با هیوم قطع رابطه کند، چرا که میپنداشت که او در نوشتن آن مقاله نقش داشتهاست. نامهٔ آخر او به هیوم در پاریس نیز منتشر شد و مورد توجه معاصران او قرار گرفت. روسو در سال ۱۷۷۰ با شرط عدم انتشار کتاب اجازه یافت تا به فرانسه بازگردد. مرگ روسو واپسین سالهای حیاتش را در روستایی در حومه پاریس، با آرامش گذراند و به نگارش زندگانی شخصی و عاطفی خود پرداخت. او سرانجام در روز ۲ ژوئیه ۱۷۷۸ به علت سکته مغزی، در منزل خود در نزدیکی پاریس چشم از جهان فروبست. برخی از معاصران او همچون مادام دوستال اعتقاد داشتند که او خودکشی کردهاست. رویاهای گردشگر تنها، اثر خیالبافانه ناتمام او، و کتاب مشهور اعترافات، که شرح زندگی ۶۶ سالهٔ اوست، پس از مرگ او منتشر شدند. مقبره ژان ژاک روسو در پانیون پاریس قرلر دارد
انریکو فری (به ایتالیایی: Enrico Ferri)
(۲۵ فوریه ۱۸۵۶ در لومباردی - ۱۲ آوریل ۱۹۲۹) جرمشناس و سیاستمدار
سوسیالیست اهل ایتالیا بود. فری شاگرد سزار لومبروزو و از پایهگذاران مکتب
جرمشناسی پوزیتویستی بود. وی بر تأثیر عوامل اجتماعی و محیطی بر وقوع جرم
تأکید داشت و کتاب جامعهشناسی جنایی را در سال ۱۸۸۴ نوشت. فری در این
کتاب پدیده مجرمانه را ترکیبی از عوامل درونی و برونی، و فردی و اجتماعی
توصیف کرده و نشان داد که تغییرات محیطی مانند قحطی، سیل، انقلابها و ...
همواره تغییراتی را در میزان شیوع جرایم مختلف موجب میشوند.
فری
در سال ۱۸۸۶ به نمایندگی در پارلمان ایتالیا انتخاب شد. در سال ۱۸۹۳ به
حزب سوسیالیست ایتالیا پیوست و سردبیری نشریه رسمی این حزب آوانته را
برعهده داشت. آثار او منبع اصلی تنظیم قانون مجازات آرژانتین در سال ۱۹۲۱
بود.
الگوهای رفتاری و عنصر زمان و مکان؛ اقسام الگوهای رفتاری؛ ضرورت ها؛ دفاع از حقوق زن؛ رعایت حقوق دشمن؛ حقوق متقابل؛ در چشمه سار نهج البلاغه؛ حقوق متقابل اجتماعی
دریافت نرم افزار تلفن همراه حجم: 489 kB
|
شامل: حقوق اساسی و نهادهای سیاسی ، فلسفه و مبانی حقوق ، حقوق بین الملل
دریافت نرم افزار تلفن همراه حجم: 1123 kB
|
دریافت نرم افزار تلفن همراه حجم: 1234 kB
|
موضوع:قوانین
عناوین اصلی کتاب شامل:
راهنمای
ثبت؛ قوانین کیفری؛ قوانین حقوقی؛ ثبتی و اراضی؛ راهنمایی و رانندگی؛
شهرداری؛ نیروهای مسلح؛ قوانین بین الملل؛ آرای وحدت رویه؛ فن آوری
اطلاعات؛ بخشهای قوه قضائیه؛ دانستنیها شامل:
احادیث؛ کتابخانه؛ انتخاب
نام؛ معرفی کتاب؛ واژگان حقوقی؛ پرسش و پاسخ؛ فرم های حقوقی؛ سایت های
مرتبط؛ آزمون های حقوی ؛ دانشکده های حقوق کشور می باشد.
دریافت نرم افزار تلفن همراه حجم: 7865 kB
|
دریافت نرم افزار تلفن همراه حجم: 8046 kB
|
سزار لومبروزو (به ایتالیایی: Cesare Lombroso) (۶ نوامبر ۱۸۳۶ - ۱۹ اکتبر ۱۹۰۹) پزشک و جرمشناس ایتالیایی بود. وی با تحقیقات خود پیرامون ویژگیهای جسمانی بزهکاران و تمایزات آنان با دیگر افراد جامعه، مکتب جرمشناسی پوزیتویستی و دانش انسانشناسی جنایی را پایهگذاری کرد.
او در خانوادهای یهودی در ورونا به دنیا آمد. در پادوا، وین و پاریس درس خواند و در ۱۸۶۲ استاد روانپزشکی در دانشگاه پاویا شد. سپس ریاست تیمارستانی در پیسارو را برعهده گرفت و بعدها استاد پزشکی قانونی و روانپزشکی در تورین شد، در همین دانشگاه بود که توانست کرسی انسانشناسی جنایی را بهدست آورد. وی در سال ۱۸۷۲ کشف کرد که عامل بیماری پلاگرا سمی است که در ذرت آفتزده وجود دارد و کتابی نیز در این مورد با نام پلاگرا در ایتالیا در سال ۱۸۸۵ نوشت. لومبروزو همچون دیگر جرمشناسان ایتالیایی؛ جیووانی بوویو، انریکو فری و کولاجانی به شدت تحت تأثیر اگوست کومته قرار داشت و همچون او اشتیاق زیادی برای ارتباط دادن پدیدههای روحی به عوامل زیست شناختی نشان میداد. با این حال دامنهً وسیعتر، ویژگی نظاممندی و نتیجهگیریهای کاربردی تحقیقات وی سرفصلی را در جرمشناسی رقم زد. بر اساس نظریه او مجرمان نسبت به غیرمجرمان از ناهنجاریهای جسمی، عصبی و روحی بیشتری برخوردارند و این ناهنجاریها تاحدی ناشی از تباهی و تاحدی ناشی از تکامل نیافتگی است. نظریه «شخصیت مجرم» او با انتقادات بسیار شدیدی روبرو شد، با این حال همگان پذیرفتهاند که نظریه او دست کم بخشی از حقیقت را بیان میکند. یکی از پیشنهادات اصلاحگرانه لومبروز این بود که «مجرمین بالذات» نوع متقاوتی از مجازات را نسبت به افرادی که بر اثر شرایط به انجام جرم وسوسه شدهاند تحمل کنند. او در سال ۱۹۰۹ بر اثر عارضه قلبی در تورین درگذشت.