حقوقدانان جوان

این پرنده مردنی نیست

حقوقدانان جوان

این پرنده مردنی نیست

زاغکی قالب پنیری دید...

زاغکی قالب پنیری دید...

 

خواندن این شعر هرکسی را به حال هوای همان سالها خواهد برد. مخصوصا که عکس همان صفحه از کتاب فارسی رو هم ببیند ...


حکم تبرئه در دادگاه پس از 2400 سال!

در حالی که این روزها بحران اقتصادی گریبانگیر مردم یونان  و حتی اروپا شده ، یک مرکز فرهنگی و هنری در آتن با برگزاری مجدد دادگاه «سقراط» این فیلسوف شهیر یونانی را از اتهامات وارد بر او در 2400 سال پیش تبرئه کرد.

به گزارش عصر ایران، روز گذشته در مرکز فرهنگ و هنر اوناسیس آتن، جلسه نمادین محاکمه سقراط برگزار شد و بسیاری از حقوقدانان معتبر اروپایی و آمریکایی به عنوان وکلا و اعضای هیأت منصفه در این محکمه حضور یافتند.

ادامه مطلب ...

حکایت جالب وکیل و موکل

نقل است در ایام ماضی، روزی موکلی در گردابی گِرفتار و بخود بگُفتی، ای کاش وکیلی مییافتمی و رفع گرفتاری. چندی بجُستی تا وکیل حاذقی بیافتی و به نزد وی برفتی.

وکیل بِفرمود ای فلان، حق الوکاله چند در کیسه داری تا بدادی و رفع بلا آید به میان. بگفتا ای وکیل من سخت محتاجم و هر چه بگوئی بدیده مِنت قبول داشته، و سخت برآشفتی و گریه و مویه چندان نِمودی تا دل وکیل به رحم آمدی.

وکیل گفته مُرشد فراموش نمودی که بسا گرفتاران به گل مانده، بعد از رفع بلا، حق الوکاله، به لگد مزد زحمات بدادی. فی الحال قبول وکالت بکردی و تلاش مکرر تا رفع مشکل پدیدار و آنگه مطالبه حق الوکاله نِمودی.

واما در این هنگام، موکل از بند رسته، چشم گِرد نمودی، گونه سیه کردی و سخن به تندی دراز که ای داد ای بیداد!

اینجا بود که شاعر بگفتی:

چو شخصی گرفتار گردد به بند                 وکیل مدافع به نزدش خداست

چو گردد خطر اندکی مرتفع                      بگوید وکیل هم یکی ز اولیاءست

چو گردد زبند بلا او رها                             بگوید وکیل هم یکی مثل ماست

چو نوبت به حق الوکاله رسد                     وکیل آن زمان دیو یا اژدهاست

 

خلاصه آنکه: ای طالب وکالت

از قبل حق الوکاله به انصاف روا دار و محکم بگیر، تا به بعد، گرفتاری نیاید به کار.

 

شیوه نامه اجرایی انضباطی دانشجویان

                                                        بسمه تعالی

                        شیوه نامه اجرایی انضباطی دانشجویان
ادامه مطلب ...

سخنان حکیمانه منتسکیو

انسان مانند رودخانه است؛ هر چه ژرفتر باشد، آرامتر است.

 

زمانی می رسد که سکوت، بیش از همه گفته ها مقصود را می رساند.

 

گاهی سکوت بیش از هر استدلالی به ما کمک می کند.


اوج کارآمدی مدیریت این است که فرد بداند به چه میزان و در کجا باید از قدرت خود بهره گیرد.

 

آزادی عبارت است از حق انجام هرکاری که قوانین اجازه می دهد و انجام ندادن آنچه قانون منع کرده است..


اگر قدرت قضاوت از قدرت قانون گذاری و اجرایی جدا نباشد، باز هم از آزادی نشانی نخواهد بود..

 

تنها قدرت است که می تواند جلوی قدرت را بگیرد.


برای آنکه نتوان از قدرت سوء استفاده کرد، باید دستگاهها طوری تنظیم شوند که قدرت، قدرت را متوقف کند.


پریشان نمودن اوضاع مستلزم هوشمندی نیست، اما ایجاد نظم و تعادل به نیروی عقل وابسته است


جمهوری ها در نتیجه تجمل و پادشاهی ها در اثر فقر سقوط می کنند.


عاشقان دلباخته معمولأ در سکوت به سر می برند

 

من مخالف مراسم پرخرج خاکسپاری هستم. برای انسان باید هنگام تولد عزاداری کرد، نه وقتی که از این دنیا می رود.

 

باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی دانید.

 

در میان کشورهای استبدادی، بینواتر از همه آن کشوری است که پادشاهش تاجر باشد.

 

سکوت، گاه هزار معنی در بر دارد که از گفتن به دست نمی آید.


کسی اجازه ندارد خود را بکشد و اگر کشت، وجود خود را از میهن خود دزدیده است.

 

کسی که بدون فکر کردن حرف می زند، صیادی را می ماند که بدون نشانه گرفتن، تیر خالی می کند

 

کشور در صورتی دارای آزادی و استقلال است که افرادش آزاد و مستقل باشند

 

من هیچ غمی نداشته ام که خواندن یک صفحه کتاب آن را از بین نبرده باشد.

 

همیشه قضایا را پیش از تصمیم گیری به محکمه وجدان تسلیم کنید. وجدان راهنمای بی نظیر و قاضی بیطرفی است.

 

یک ساعت از عمر گذشته را به هیچ بهایی نمی توان بازگردانید، اما با دادن چند تکه پول ناچیز می توان تجربه های تمام عمر بزرگترین خردمندان جهان را به دست آورد.

 

شکست خوردن به حق، شیرین تر از پیروزی به باطل است.

پیرترین فاضی جهان


قاضی فدرال آمریکایی وزلی براون ( Wesley Brown ) که نیم قرن پیش توسط رییس جمهور کندی به این سمت منصوب شد،هنوز نیز با ۱۰۳ سال سن در سمت یک قاضی ارشد در کانزاس ( Kansas ) در حال قضاوت می باشد و بدین ترتیب پیرترین قاضی جهان می باشد .

وزلی براون :: Wesley Brown

وزلی براون :: Wesley Brown

طلاق

چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید، باید این را بخوانید!

ادامه مطلب ...

بدون شرح!

به خدا گفتم : بیا جهان را قسمت کنیم, آسمون واسه من ابراش مال تو, دریا مال من موجش مال تو, ماه مال من خورشید مال تو...!

خدا خندید وگفت : تو انسان باش ، همه دنیا مال تو...

دانه ای که سپیدار بود

 دانه کوچک بود و کسی او را نمی دید. سال های سال گذشته بود و او هنوز همان دانه ی کوچک بود. دانه دلش می خواست به چشم بیاید اما نمی دانست چگونه. گاهی سوار باد می شد و از جلوی چشم ها می گذشت. گاهی خودش را روی زمینه ی روشن برگ ها می انداخت و گاهی فریاد می زد و می گفت:  من هستم ، من این جا هستم. تماشایم کنید. اما هیچ کس جز پرنده هایی که قصد خوردنش را داشتند یا حشره هایی که به چشم آذوقه ی زمستان به او نگاه می کردند، کسی به او توجه نمی کرد. دانه خسته بود از این زندگی ، از این همه گم بودن و کوچکی خسته بود . یک روز رو به خدا کرد و گفت:  نه، این رسمش نیست. من به چشم هیچکس نمی آیم. کاشکی کمی بزرگتر، کمی بزرگتر مرا می آفریدی. خدا گفت: اما عزیز کوچکم! تو بزرگی، بزرگتر از آن چه فکر می کنی. حیف که هیچ وقت به خودت فرصت بزرگ شدن ندادی. رشد ماجرایی است که تو از خودت دریغ کرده ای. راستی یادت باشد تا وقتی که می خواهی به چشم بیایی، دیده نمی شوی. خودت را از چشم ها پنهان کن تا دیده شوی. دانه ی کوچک معنی حرف های خدا را خوب نفهمید اما رفت زیر خاک و خودش را پنهان کرد. رفت تا به حرف های خدا بیشتر فکر کند. سالهای بعد دانه ی کوچک، سپیداری بلند و باشکوه بود که هیچکس نمی توانست ندیده اش بگیرد؛ سپیداری که به چشم همه می آمد. 

رفتگری که مدرس اخلاق شد

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

در آستانه روز کارگر، امسال واقعه‌ای رخ داد که به این روز جهانی رنگ و بوی خاصی بخشید. یک رفتگر شهرداری بجنورد، بعد از آنکه یک کیف مفقود شده حاوی مقادیری طلا، چک، اسناد مالکیت و کارت‌های اعتباری به ارزش یک میلیارد تومان را پیدا کرد آن را به صاحبش برگرداند.

این خبر هر چند به سرعت توانست رسانه‌ها را به تسخیر خود در آورد و این کارگر پاک بجنوردی را در سطح کشور مطرح نماید و حتی دستمایه تقدیر و تشویق‌ها و احیانا بهره‌برداری‌های تبلیغاتی این و آن قرار دهد، اما درس بزرگی که در این واقعه نهفته است هنوز مورد توجه قرار نگرفته است.

ادامه مطلب ...