حقوقدانان جوان

این پرنده مردنی نیست

حقوقدانان جوان

این پرنده مردنی نیست

تیپ های بدنی و جرم

محمدمهدی رحیمی.................دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی

فرشته بیدخام................................دانشجوی کارشناسی حقوق دانشگاه شهید بهشتی

 

در این مقاله به بیان نظریات مطروحه در روانشناسی و جرمشناسی در مورد رابطه فیزیک افراد با ارتکاب جرم احتمالی از سوی آنها می پردازیم.

«چه چیز در بدن آدم می گذرد که یک رفتاری از شخص صادر می شود که مجرمانه است ؟»

در این باب دو نظریه  وجود دارد :الف )انسان دارای سرشت و فطرت خلاف کار و خطا کار است . (همان طور که رنگ موی انسان با او همراه است ، جنایتکاری نیز با اوعجین خواهد بود است .)

ب)انسان مثل یک موم است و به هر شکل که اراده شود تغییر می یابد و زمان و محیط و شرایط محیطی است که در فرد تاثیر می گذارد .

غزالی درین باره چنین می گوید :«...فرزند امانتی است اندر دست مادر و پدر ، و دل وی پاک است چون جوهر نفیس و نقش پذیر چون موم ، و از همه نقش ها خالیست و چون زمین پاک است که هر تخم اندر وی فکنی بروید (کیمیای سعادت :423)

در مقابل این دو دیدگاه عقیده غالبی   وجود دارد  که محیط در رفتار جنایی  نقش بسزایی دارد و در این باره  می گوید عاملی به نام ژنتیک موثر است ولی این طور نیست که   فقط ژنتیک عامل اصلی باشد .

مجرم شدن افراد مولتی فکتوریال multi factorial است که عامل محیط خیلی موثر است و عامل ژنتیک هم یک عامل مطرح است .(ژن زمینه ساز بروز رفتار جنایی است ولی علت بروز رفتار جنایی نیست )

 اگرچه امروزه به نقش عوامل موثر در رفتار جنایی معتقدیم ولی باید تاریخچه رسیدن به این دیدگاه را بررسی کنیم این در حالی است که  بعضی دیدگاه ها مطرح و همین طور رد و منسوخ شده است ولی آثاری از آن ها باقی مانده که برای فهم آنهانیاز به   بررسی تاریخی در رفتار جنایی داریم .

در دوره ای بر این عقیده بودند که مجرم و جنایتکار بودن در خون و دودمان فرد است و عامل توارث خون است فلذا رفتار مجرمانه از طریق خون به ورثه منتقل می شود . در تاریخ جرم شناسیُ دکتر لومبرزو استاد پزشکی قانونی  پژوهشی انجام داد (البته به زمان مطرح بودن نظریات داروین نزدیک بوده است )که درین تحقیق به بررسی تعدادی از زندانیان  و سربازان ایتالیایی پرداخته و نتیجه ی کار را چنین مطرح کرد که  خصوصیات ظاهری افراد جنایتکار شبیه به  هم می باشد ، و در این راستا  ویژگی های جسمانی آنها را نیز  مورد بررسی قرار داد و ثابت کرد آدم های مجرم به اجداد اولیه انسان شبیه هستند و جمجمه آنها نزدیک به هم و دارای لب کلفت وگوش ها و فک های بزرگ و گونه های استخوانی و چشم های مغولی  بوده و  در کنار این موارد چنین  بیان کرد که اینها علاقه به خالکوبی tattoo) ) دارند و مشروب زیاد می خورند و بازی های خشن را دوست دارند و زیاد بازی می کنند و لاتی صحبت می کنند در واقع اینها کسانی هستند که مجرم به دنیا می آیند و استعداد فطری و ذاتی دارند که بر خلاف اجتماع صحبت کنند و فعالیت کنند و اینها به خوی درنده خویی بر می گردند ( با فرض این که  اجداد انسان  حیوانات بودند این مجرمین به آن ها بر می گردند )

در آن دوره  این عقیده بسیار  مورد توجه قرار گرفت  و  کتابی بنام انسان جنایتکار توسط لوبمبروزونوشته شد البته قابل توجه است که وی در اواخر عمرش سعی در تعدیل افکارش نموده و عوامل دیگری را هم در جنایتکار بودن انسان شریک دانست  .

تقسیم بندی لومبروزو درمورد مجرمین :  

1) مجرمین عادی یا حرفه ای : این گروه هیچ نقصی در حین تولد ندارند و عاملی که باعث ارتکاب جرم از سوی اینها میشود جامعه است ،اینها دست به تبهکاری می زنند و دائما تکرار میکنند و این برای آن ها عادت شده  در نتیجه حرفه ای میشوند .این گروه مدت قابل توجهی از عمرشان را در زندان هستند .

                          «...اینها در دانشگاه زندان آموزش می بینند ...»

2) مجرمان اتفاقی : این گروه ذاتا میل به بدی ،جرم و خلاف ندارند . شرایط و اوضاع و احوال خاص، اینها را وادار به ارتکاب جرم می کند .

اینها از لحاظ اخلاقی آدم های ضعیفی هستند و یک عامل خارجی ضعیف این دسته را   به سمت جرم می کشاند.

3) مجرمان احساسی و هیجانی : اینها افرادی هستند که در واکنش به ناموس ، عشق ، وطن و...ُُُُُُُُُُُ  اغلب با واکنش های هیجانی اقدام به انجام یکسری اعمال می کنند . این گروه آدم های زود رنج و پر توقع هستند مردانی هستند با قیافه متبوع و چشمانی با حالت و آثاری از جنایت در چهره ندارند بلکه بخاطر مسائلی از قبیل عشق ، وطن ، ناموس عمل مجرمانه انجام می دهند .

4) مجرمان ضعیف و سست عنصر : اینها ذاتا افرادی هستند که زود منحرف می شوند و بنیان شخصیتی قویی ندارند و خوب و  بد را تشخیص نمی دهند . اینها شبیه مجرمان بالفطره هستند اما اگر آنها دارای سرشتی خطا کار باشند  اینها تحت اثر تحقیقات محیطی زود مرتکب جرم میشوند.

5) مجرمان دیوانه و کم عقل: این گروه چون کم عقل و ناقص العقل هستند ، بازیچه و ابزار دست دیگران می شوند و به این خاطر جرم انجام می دهند.

6)مجرمان بالفطره:(CRIMINAL BORN)  

یا جانی زاده ، اینها افرادی هستند که یکسری خصلت های فیزیکی و جسمی و دارای تمایلات خاص بوده و سرشت آنها طوری است که جرم و تبهکاری از آنها سر میزند.

بعد از لومبروزو یکسری دانشمندان در این زمینه مشغول به تحقیق شدند که برخی روانشناس و برخی جرمشناس بودند. بعد از لومبروزو  امیل کرچمر EMIL KETSCHMER  روی تیپ های شخصیتی مطالعه نموده و 4 تیپ شخصیتی  زیر رامطرح کرد:

1)پیک نیک:"افراد چاق و کوتاه قد هستند"

2)آستنیک:"افراد لاغر و قد بلند هستند"

3)اتلتیک:"تیپ های عضلانی و قوی هیکل"

4)دیس مورفیک:"برخی که مختلطی از 3 گروه قبلی هستند"

این طبقه بندی با طبقه بندی ویلیام شلدون امریکایی همراه شد که در زمانی می زیست که زیست شناختی و زیست شناسی گسترش یافته بود وجنین شناسی رشد کرده بود و بشر فهمیده بود که اعضاء و جوارح در دوران جنینی از بافت واحدی تشکیل نمی شود.

تحت تاثیر این موارد شلدون بیان کرد که 3 نوع طبقه بندی در ریخت شناسی داریم:

1)اکتو مورفیک : آدم های ضعیف

2)اندو مورفیک:آدم های چاق و آرام

3)مزومورفیک:آدم های عضلانی   

به تبع این تیپ های سه گانه ، وی 3 نوع شخصیت را تعریف کرد :

ü    ویسروتونیا.............................................................................viscerotonia

ü    سربوتونیا..............................................................................cerebrotonia

ü    سوماتوتونیا...........................................................................somatotania

-) ویسروتونیا:آدم های هستند راحت طلب،میل به غذا خوردن دارند و آنها از غذا و رابطه جنسی لذت میبرند که با بدن های اندومورفیک همراه است.

-) سربوتونیا:آدم های اهل فکر و خوددار و انزوا طلب که با اندومورفیک همراه هستند.

-) سوماتوتونیا:آدم های عضلانی و پرتحرک و پر جنب و جوش و دارای احساس رقابت و پرخاشگری که  به تدریج وارد حوزه جرم می شوندکه اینها مقداری با مزومورفیک همخوانی دارند.

این عقاید در اواخر قرن پیش پدیدار شد و وی معتقد بود ارتکاب جرم در مزومورفیک و اندو مورفیک بیشتر است. امروزه برای این دیدگاه نظر غالب این است که بین تیپهای بدنی و جرم یک ارتباط تنگاتنگ و مستقیم وجود ندارد  ولی میتوانیم بپذیریم تیپ مزوفورم ها  تمایل لازم برای پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی  را دارا هستند

جرم شناس دیگری که در این زمینه فعالیت داشت  آقای هوتون Hooton  بود که عرصه کار را در داخل تقسیم بندی به شرح بلند قد وکوتاه قد برد ،وی همچنین بلند قد وکوتاه قد را به 2 دسته تنومند و باریک به شرح ذیل تقسیم کرد:

ü    بلند قد تنومند : جرم شاخصی که انجام می دهند،"آدم کشی بدون قصد قبلی"

ü    بلند قد باریک : جرم شاخصی که انجام می دهند،"آدم کشی با قصد و برنامه قبلی"

ü    کوتاه قد تنومند : جرم شاخصی که انجام می دهند،"ارتکاب به جرائمی مثل دزدی ، آدم کشی ، تجاوز و مسائل ناموسی"

ü    کوتاه قد باریک : جرم شاخصی که انجام می دهند، " دزدی و تمایل به راهزنی"

در پایان قابل ذکر است که نظریات دیگری در این زمینه وجود دارد که در این مقاله به علت اختصار از ذکر آن امتناع ورزیدیم و نظریات فوق تنها در ارتباط با مردان بوده و در مورد زنان نمی توان به انها استناد کرد

نوشته شده توسط رحیمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد