حقوقدانان جوان

این پرنده مردنی نیست

حقوقدانان جوان

این پرنده مردنی نیست

رفتگری که مدرس اخلاق شد

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

در آستانه روز کارگر، امسال واقعه‌ای رخ داد که به این روز جهانی رنگ و بوی خاصی بخشید. یک رفتگر شهرداری بجنورد، بعد از آنکه یک کیف مفقود شده حاوی مقادیری طلا، چک، اسناد مالکیت و کارت‌های اعتباری به ارزش یک میلیارد تومان را پیدا کرد آن را به صاحبش برگرداند.

این خبر هر چند به سرعت توانست رسانه‌ها را به تسخیر خود در آورد و این کارگر پاک بجنوردی را در سطح کشور مطرح نماید و حتی دستمایه تقدیر و تشویق‌ها و احیانا بهره‌برداری‌های تبلیغاتی این و آن قرار دهد، اما درس بزرگی که در این واقعه نهفته است هنوز مورد توجه قرار نگرفته است.

این درس، برای کسانی که این روزها شاهد ادامه بررسی پرونده فساد مالی سه هزارمیلیارد تومانی فساد بانکی سال 90 هستند و می‌دانند این فساد بزرگ در اثر بی‌مبالاتی آنها نسبت به بیت‌المال رخ داده، بسیار آموزنده و مهم است.

مدیران ارشد، مدیران میانی، کارمندان و کلیه کسانی که به نحوی در ماجرای فساد مالی سه هزار میلیارد تومانی دخالت داشتند، باید از این رفتگر بجنوردی درس بگیرند. آنها به دلیل جایگاه ویژه‌ای که داشتند و یا به دلیل برخورداری از حقوق مکفی، از دست‌اندازی به بیت‌المال بی‌نیاز بودند و این انتظار از آنها وجود داشت که برای حفاظت از اموال عمومی نهایت امانت‌داری را بعمل آورند.

اما متأسفانه نه تنها چنین نکردند، بلکه تا توانستند برای غارت بیشتر بیت‌المال حرص زدند و دور از چشم مردم که صاحبان بیت‌ المال هستند هر چه توانستند به جیب زدند. عده‌ای نیز به شکل‌های مختلف، راه را برای آنها هموار ساختند و کمک کار آنها شدند که اگر خوشبیانه برخورد کنیم باید به دلیل سهل‌انگاری تحت تعقیب قرار بگیرند و مجازات شوند.

اکنون این افراد را، چه کسانی که در بازداشت بسر می‌برند و درحال محاکمه هستند و چه افرادی که به هر دلیل از تعقیب و مجازات معاف شده‌اند ولی وجدان عمومی آنها را همدست دسته اول می‌داند، می‌توان در یک مقایسه بسیار پرمعنی در کنار آن رفتگر بجنوردی قرار داد و به این نتیجه رسید که چه بسا کارگران ساده و در ظاهر بی‌جایگاه که باید مدرس اخلاق و امانت‌داری بسیاری از افرادی باشند که در جایگاه‌های ظاهری مهمی قرار دارند و پست‌های بالائی را اشغال کرده‌اند.

درست در همین نقطه است که به سیره پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم می‌رسیم که دست کارگران را می‌بوسید و به مسلمانان سفارش آنها را می‌فرمود.

اگر قرار است در روز کارگر از کسی تجلیل شود، باید "احمد ربانی" همان رفتگر بجنوردی مورد تجلیل قرار گیرد که نشان داد به زندگی ساده و باصفا و سالم خود قانع است و چشم طمع به مال این و آن ندارد. اگر قرار است برای مدیران ارشد کشور کلاس اخلاق گذاشته شود، مدرس این کلاس باید این کارگر بجنوردی باشد که با امانت‌داری خود به کلیه مدیران کشور درس امانت‌داری داد. وزرای ما باید از این کارگر بیاموزند که چگونه نسبت به اموال عمومی اهتمام بورزند.

 نمایندگان مجلس شورای اسلامی ما باید ازاین کارگر بجنوردی بیاموزند که چگونه برای حفاظت از بیت‌المال روزنه‌های نفوذ را ببندند و قوانینی تصویب کنند که راه‌های سوءاستفاده از بیت‌المال را ببندند و مانع بروز فسادهای مالی سه‌هزار میلیارد تومانی و پرونده‌های بزرگ‌تری که در راهند شود.

اقدام این کارگر بجنوردی نشان داد اخلاق نظری، که بسیاری از معلمان اخلاق آن را در ذهن خود انباشته‌اند و اینجا و آنجا بر زبان می‌رانند و به قلم می‌آورند، کافی نیست. اخلاق واقعی آنست که در عمل جلوه کند، آنهم عمل کسانی که یک نظام اسلامی و مردمی به آنها اعتماد می‌کند و امکانات گسترده‌ای در اختیار آنها قرار می‌دهد و زندگی خود آنها را نیز تأمین می‌کند تا آنها امانت‌دار نظام و خادم مردم باشند. واقعا چقدر اهل خسران هستند کسانی که چنین نعمت بزرگ و چنین اعتماد ارزشمندی را قدر نمی‌دانند و به امانتی که به آنها سپرده شده خیانت می‌کنند!

روز کارگر را با چند شعار و مقداری تبلیغات و کارهای سیاسی و وعده دادن‌ها پشت سر گذاشتن یک عادت چندین ده‌ساله است که چیزی را حل نمی‌کند. در چنین روزی باید به اخلاق عملی روی آورد و از آنچه در عمل رخ داده و نشانگر پاکی و صداقت و امانت‌داری و وظیفه‌شناسی است، گفت و نوشت و درس عملی گرفت. کاری که این رفتگر بجنوردی انجام داد، تجلی ایمان به خدا و اعتقاد به قیامت و پای‌بندی به تعالیم اسلام است. اگر می‌خواهیم این ویژگی در بدنه نظام و در جان و روح مدیران ارشد این نظام نفوذ کند، باید خداباوری و یقین به قیامت را در وجود آنها نهادینه کنیم.

نظام جمهوری اسلامی، حاصل خون ده‌ها هزار شهیدی است که با ایمان به دین خدا برای تأسیس این نظام فداکاری کردند. در 8 سال دفاع مقدس نیز با همین اعتقاد ده‌ها هزار نفر جان خود را فدا کردند و از رهگذر این از جان گذشتن‌ها امروز مناصب دولتی در اختیار کسانی است که با حسرت می‌گوئیم باید از آن کارگر بجنوردی امانت‌داری را بیاموزند.

خیل عظیم کارگران ایران اسلامی نیز در جریان انقلاب و در سال‌های دفاع مقدس و سال‌های بعد از آن، در جبهه جهاد اقتصادی با امانت‌داری، صداقت و تلاش، کار کرده و کشور را از گردنه‌های سخت عبور دادند و توطئه‌های رنگارنگ دشمنان را خنثی نمودند. تداوم نظام جمهوری اسلامی، مرهون همین خیل عظیم کارگران سخت‌کوش است که امثال این رفتگر بجنوردی در میان آنها فراوان است.

بنابراین، بر همه لازم است قدردان قشر زحمتکش و مؤمن کارگر باشیم و فداکاری‌ها و صداقت آنها را سرمشق خود قرار دهیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد